گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

مود هفته یازده

این روزها با کوچکترین حرفی میشکنم .با کوچکترین صحنه ی غمگینی

یا دیدن خم ابروهای کسی وقتی از دستم ناراحته ، قلبم بالا و پایین میپره و اشک تو چشم هام جمع میشه .

بعد از خدا تنها کسی که می تونه بفهمه واقعا حالم چطور هست آبان ماهیه که اون تو هست و داره از خونم تک تک حالت هام رو جذب میکنه .

دلم میخواد مادر خوشحالی باشم تا آبان ماهی هم حالش خوب باشه .

دلم میخواد انگیزه برای زندگی و انرژی برای فعالیت های مختلف داشته باشم .اما این روزها تنها کاری که واقعا حوصله دارم انجامش بدم نوشتنه .

نوشتن و فکر کردن به چیزهای مختلف .

پ_ن : دوست دارم از لحاظ حواس جمعی و منطقی بودن و حرف زدن به باباش بره 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد