گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

دخالت

این اواخر یک بار رفتم ساحل سپهر انزلی تا لباس مجلسی هاش رو ببینم .یک آقایی داشت برای خانمش لباس می خرید و درگیر بود .اون که اومد من رفتم جلوی ویترین مانکن رو دیدم متوجه شدم اشاره به من چیزی میگه .

پرسیدم چیشده؟ گفت خانمم هم سایز شماست .میخوام بدونم این لباس بهش میخوره .لباسش یاسی بود که تو حاشیه بازو تا مچ تور توری بود و کمی دست معلوم بود .

گفتم آره _گفت مطمئنی_ گفتم آره ولی بعد به شک افتادم .

گفتم می پوشمش . بعد با خودم فکر کردم به توچه آخه ! تو چرا باید بپوشیش !! اومدم جمعش کنم گفتم اتفاقا من همینو میخواستم .

خانم اینو همین سایز رو دیگه ندارید؟

دختره هم بی حال و حوصله بود .انگار اصلا درکی هم از فروش نداشت .

گفت نه.

دیگه بدتر شد اوضاع .رفتم پرو کنم دیدم اوه اوه چقدرررر چاااااق شدم .اصلا تو کله م نمی رفت .خدا میدونه چقدر خجالت کشیدم.

اومدم بیرون دیدم مردِ یک لباس خاکستری زشت داغون انتخاب کرده برای زنش .بازم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم .گفتم آخه این قشنگ نیست که یک رنگ شاد بخرید .

گفت خانم میشه خودتون بیاین یک چیزی انتخاب کنید من بلد نیستم .

منم بین اون لباس ها چیز دندون گیری پیدا نکردم بهش پیشنهاد بدم.

موقع خروجم داشت به لباس رنگ قرمز تو دستم نگاه می کرد .

وقتی داشتم از خیابون رد می شدم زنش رو تصور کردم .

یک خانمی هم هیکل خودم شاید شادتر یا غمگین تر که قرمز پوشیده و اون مرد رو نگاه میکنه .


شک

میشه تو دین اسلام شک داشت ولی همچنان نماز خوند و روزه گرفت ؟

من این دوتا کار رو برای تزکیه نفس و حال خوب خودم میکنم ولی این شک به قدری عذابم میده که بهم حس نفاق میده .

نمی دونم باید چه کنم ..نمی تونم این اتفاق ها و این آدم ها و اونهمه 

کشتار رو ببینم و قبول داشته باشم این دین و آیین رو .از طرفی با انجام ندادن واجبات دینی هم انگار دارم خود قبلیم رو می کشم .

همون که سال ها پیش قران حفظ می کرد . همون که با خدای خودش هر لحظه رازو نیاز می کرد .همونکه از بچگی می گفتند بعد از خوردن آب بگو یا حسین _موقعی که اذان میگه حرف نزن _جلوی روزه دار خوراکی نخور .

نمیدونم .واقعا نمیدونم ....سردرگمم ...بدجور شک کردم .بدجور قلبم می لرزه ...باید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

دندون

هرچی سرچ زدم علت فشار دندان ها بهم در بیداری چیزی پیدا نکردم.

همش میومد دندان قروچه در خواب یا ساییدن دندان ها که من این هارو

ندارم.

من فقط هر از گاهی دندون هام رو محکم بهم فشار میدم که جدیدا خیلی دفعاتش زیاد شده 

خدایا رحم کن

ساعت ۱۲ هست و بهار خوابیده . 

حس می کنم آرامش قبل از طوفانه .

یحتمل ساعت دو یهو گریه می کنه و تا صبح من رو بیدار نگه می داره .

این خط این نشون .

هلپ می

بچه ها گاهی دوست دارم از اتفاقات ،خیابون یا هوا عکس آپلود کنم و پست کنم . ولی سایز عکس خیلی بزرگ میشه !!!

اینم بگم که با گوشی میام بلاگ اسکای .

کسی می تونه راهنماییم کنه چطور عکسی که می گذارم رو با سایزبندی درست بذارم؟