گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

قدر

دیشب تا فراز شصت _شصت و دو پیش رفتم ولی به قدری خسته بودم 

و خوابم میومد که دیگه رفتم بخوابم . البته با عذاب وجدان .

امروز صبح ساعت ۷ تمرین رانندگی دارم و یکشنبه آزمون در شهر .

فقط خدا می دونه چقدر بخاطر این رانندگی تو دلم استرس و عذاب کاشتم.امروز بعد نماز وقتی چشم هام رو بسته بودم ودمر دراز کشیده بودم لحظه ی آزمون رو تصور کردم و یکهو چنان تپش قلب و حال خرابی گرفتم که مگووو که مپرس . بعد یاد آبان ماهی افتادم و به خودم فحش دادم که چرا استرس گرفتم و این حرف ها .فقط از خدا میخوام پرونده رانندگی من بسته شه . آمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد