می نویسم چون احساسات امروزم یک آرامش بعد از طوفانه .
شش هفت سال پیش دوستم اومد گفت بریم رانندگی ثبت نام کنیم .
گفتم اکی . اون موقع دانشجو بودم و دنبال تجربه های جدید .
روز آزمون آیین نامه مصادف بود با روزی که من از طرف بهداشت شهر
سرشمار جمعیت شده بودم و فی الواقع شب قبلش چیزی نخونده بودم و
با هشت تا غلط رد شدم .
هفته ی بعدش کتاب رو خوندم و باز با چهار تا غلط رد شدم .
گذاشتم کنار و بعد ازدوسال وقتی یک هفته مونده بود کاردکسم باطل شه رفتم و تست های آزمون رو خوندم و بدون هیچ غلطی قبول شدم ولی امتحان شهر رو افتادم .
روزی که برای امتحان شهر کنار افسر نشسته بودم پام رو کلاچ می لرزید و چقدر برام ناراحت کننده بود .
اون روز وقتی برگشتم آموزشگاه بهم گفتند کاردکست چون باطل میشه باید یک بار دیگه آیین نامه بدی و من باخودم گفتم چه مسخره بازی ایه و کلا رانندگی رو گذاشتم کنار .
شش سال بعد وقتی الف میخواست ماشین ثبت نام کنه و همه تو جمع خانوادگی متوجه شدند گواهینامه ندارم دوباره به جوش اومدم که برم سمتش . خداروشکر با وجود باطل شدن کاردکس مجبور نبودم یک بار دیگه با کلی هزینه ثبت نام کنم و فقط باید پروندم رو از انزلی به این شهری که هستم انتقال می دادم .با کلی بدبختی و دوندگی رفتم پلیس راهور رشت و بعد از اون هم پلیس راهنمایی همین شهری که توش هستم و بلاخره اکی شد .
تمرینام رو شروع کردم و بار اولی که اینجا امتحان آیین نامه دادم قبول شدم .ولی آزمون شهر رو رد شدم .اونم دو بار .
بار اول و دوم بخاطر پارک دوبل رد شدم چون اینجا انگار فقط براشون پارک دوبل مهمه .یعنی چهار قدم که جلوتر می رفتم می گفت دوبل بزن و منم خراب می کردم .بار سوم که همین امروز بود با کلی استرس دقیقا مثل قبل وقتی گفت برو بعد چهار قدم گفت دوبل بزن و خداروشکر این دفعه قبول شدم .یعنی اگر استرس این روزهام رو بگم و از تلخی حس مردود شدن و استرس و ایستادن برای امتحان حرف بزنم میتونم کتاب بنویسم .فقط خدا میدونه چقدر بخاطر رانندگی گریه کردم و اذیت شدم و امیدوارم بچه م آسیب نبینه . ولی بهرحال تموم شد و رفت . خدایا شکرت
آفرین عزیزدلم مبارکت باشه
تو یه مامان شجاع هستی بهت افتخار میکنم❤
ممنونم عزیزدلم