نمیدونم این چه حس و حال مزخرفیه که برای تک تک کارها و حرف هام
عذاب وجدان میگیرم .بعدش هم تمام اسلحه هارو سمت خودم میگیرم و یک مرتبه بامب . با یک شلیک به کل متلاشی میشم تا صبح بعدی که بیام خرده ریزهام رو جمع کنم و از جا بلند شم .