گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

عکاسی

حقیقت اینه که دست و پام برای عکاسی کردن درد میکنه ولی خیلی 

دوست دارم انجامش بدم . تا الان چندتا از مشتری هام رو از دست دادم و رد کردم .آخرینش همین آرایشگره بود که اخیرا پیام داد و گفتم پنج ماهه باردارم و نمیتونم . درصورتیکه اخیرا دو نفر دیگه پیام دادند و یکیشون رو قبول کردم . شش مرداد تولدشه و قبلش باید ازش عکاسی کنم ظاهرا .

قیمت هم باید بالا ببرم . تو این پیجا هی عکاسایی مثل من رو که با شاتی پنجاه تومن عکاسی می کنند مسخره می کنند و کارشون رو زیر سوال می برند .بدبختی اینجاست موقع گفتن قیمت هم کلی خجالت می کشم . 

همین دو دقیقه پیش پسره دوتا عکس گذاشته بود یکی با کیفیت و اون یکی بی کیفیت و گفت شما میرید با پنجاه تومن من قیمت رو گذاشتم پونصد تومن .که یعنی مثلا اونی که پنجاه تومنه عکس بی کیفیت و بد میگیره .

تا وقتی من واسه کارم ارزش قائل نشم کس دیگه هم نمیشه .

تازه هزینه ایاب ذهاب رو هم نمیگیرم وفایل عکس رو میدم . چه خلی ام بخدا

ولی خب از طرفی شرایطم هم بده . نه جرات تبلیغ دارم که بعد مشتری بیاد نه از لحاظ جسمی اکی ام . همین الان پاهام بی قرار شده و درد می کنه و شکمم خیلی سفت و سنگین شده .

اه

چه حس مزخرفی پیدا کردم .

نظرات 1 + ارسال نظر
لیمو چهارشنبه 22 تیر 1401 ساعت 08:41 https://lemonn.blogsky.com

نه فقط مهربونی
خب عجله نکن پس. بذار برای بعد به دنیا اومدن بار شیشه.

دیگه باید همینکارو کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد