گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

ناهار

اینو نمینویسم که کسی بگه تو چقدر اسکلی که تا ساعت شش غروب 

ناهار نخوردی و منتظر الف موندی . 

فقط دارم این روزهارو ثبت می کنم . و میخوام ببینم آیا چهل پنجاه سال 

بعد هم میتونم اینقدر عاشقانه منتظرش بمونم تا باهم غذا بخوریم .

گرچه من الان یه بچه تو دلم دارم و گرچه با اینکارم مرتکب گناه هم شدم .

فی الواقع حماقت . 

نظرات 1 + ارسال نظر
معصوم جمعه 25 فروردین 1402 ساعت 21:47 http://www.escape1981.blogsky.com

حالا نمیگم اسکولی ، ولی من گرسنه م میشه غذا می خورم..
حتی پسرهای گرسنه م و رو به روم نشستن ولی من یه آدم گرسنه م

حق داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد