گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

دختر زیبا

تو مطب اعصاب نداشتم .یه دختر بچه خیلی خوشگل با مادرش اومد تو .خیلی آروم و خوش اخلاق بود . از بین اونهمه آدم منو نگاه کرد وبهم لبخند زد .منم بهش لبخند زدم و اونورو نگاه کردم .دوباره سرم رو برگردوندم و دیدم با لبخند همچنان داره نگاهم میکنه .دلم یکهو دختر خودمو خواست .حسودیم شد و دوست داشتم زودتر داشته باشمش ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد