گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

زیاد فکر میکنم

دیروز الف رفت پیش دوستش و من کاملا درکش کردم .

قبل ناهار رفت و بعدش که اومد روحیه ش خیلی بهتر شده بود .

خیلی حسودی کردم تو دلم بهش .چون منم دلم میخواست با دوستام 

برم بیرون .

تو خونه که با هم حرف زدیم تصمیم گرفتیم هر هفته یک بار دوستامون 

رو ببینیم . البته عملی کردن این تصمیم برای اون آسونه و برای من سخت .

چون دو هفته یکبار میریم انزلی و میخوام چند ساعت مامانم رو ببینم بعد

به جاش اون تایم رو برم دوستم رو ببینم دیگه مامانمو کاری ندارم چه 

حسی میشه با عذاب وجدان بعدش داستان دارم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد