گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

یلدا

یلدای امسال انزلی نرفتم .وقتی بابا زنگ زد دوبار اومدم بگم دوست 

داشتم کنار شما باشم .دلم براتون تنگ شده اما زبونم نچرخید .

بین حرف هاش دوبار پرسید پس واقعا نمیای؟

گفتم نه دیگه پیش خانواده الف اینام .

گفت :یادم باشه در مورد میم که بخوایم براش زن بگیریم شرط شهر رو 

بذارم که حتما انزلی باشه .گفتم میم رو آره ولی اون یکی دخترت(خواهر من)

رو نمیتونی کاریش کنیا .

گفت: آره دیگه دختر رفتنیه 

گفتم :آره دیگه

بعدش سکوت و چندتا خنده تصنعی و خداحافظ

ولی حقیقت این بود من تمام دلم پیششون بود .غمگین بودم و

وانمود می کردم شب یلدای خوبی دارم

نظرات 2 + ارسال نظر
rezvan پنج‌شنبه 1 دی 1401 ساعت 09:44 https://nachagh.blogsky.com/

آخی مهر پدرانه !جای خالی شما در خانه

خانوم ف پنج‌شنبه 1 دی 1401 ساعت 00:49 http://Khanomef.blogsky.com

الهی بگردم واسه همه باباها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد