گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

چرا واقعا

دیشب بابا صداش رو یکلحظه زیر کرد و قربون صدقه بهار رفت .

بهار به قدری ترسید و جیغ کشید که نزدیک بود بمیرم از ناراحتی .

بچه رو دیگه صندلی پشت تو کری یِر نگذاشتم . تمام طول راه تو بغلم بود .

مادرم می گفت قلبش مثل قلب گنجشک تند تند می زد . 

بمیرم براش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد