گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

خواب بد

تمام دیشب تا صبح خواب های بد می دیدم .

وقتی پیامک برداشت از کارتم اومد(بماند چرا بخشی از پولی که 

برای پرداخت بدهی داداشش دادیم تو کارت من بود)نفس عمیقی

کشیدم و صبحم رو با بی برنامگی و رخوت شروع کردم .

هنوز روحیه تعویض لباسم رو که روش پر از لکه های شیر ترشیده و

سفیدک های آب دهن بهار هست ندارم .

خودم رو با ظرف های توی کابینت و دستمال کشیدن و نگهداری از 

بهار مشغول کردم تا کمتر ذهنم رو درگیر این قضیه کنم .

حقیقت اینه مادر الف بهش یکسری وعده ها برای بخشیدن فلان 

زمین به تو عوض بدهی برادرت کردم و ..داده

از نظر من زمینش بد نیست و ما خودمون رو به همین وعده ی 

توخالی دل خوش کردیم .هرچند که باز هم حق ما بیشتر از این حرف هاست .ما کلی برنامه برای پولمون داشتیم ..کلی گشته بودیم .


ادامه داشت ولی بهار داره گریه می کنه و مجبورم برم 


نظرات 2 + ارسال نظر
خانوم ف سه‌شنبه 23 اسفند 1401 ساعت 00:04

الهی بگردمت خیلی سخته خدایی حال الانت رو درک میکنم .

رهآ دوشنبه 22 اسفند 1401 ساعت 23:15 http://Ra-ha.blog.ir

عزیزم دلت اروم و پر از آرامش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد