گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

کله بهار

بهار کله رشتی شده . کاش راهی باشه کله ش دوباره میزان شه

سپه

زیاد خرید کردم این چند روز . بهار دست مادرم بود ..

هیچی نداشتم هرچی پول داشتم خرج کردم .میم کمکم کرد 

برای لباس . هرچی می پوشیدم وقتی تو آینه خودم رو می دیدم دوست 

داشتم بزنم تو کله ی خودم بس چاق شدم .

دیروز با گیسو پریروز با میم . دقیقا دوباره رفتیم سپه و همون پاساژها.

یک حس منفی بهم دست داد. یجوری بودم انگار دارم به میم خیانت می کنم.نمی دونم چه ربطی داره و چرا :/

دوست هام

ازونور میم دیوونه شده . پسری نیست که باهاش نباشه .

دقیقا نقطه مقابل گیسو .وقتی اتفاق هاش رو برام میگه اعصابم 

بهم می ریزه. خیلی ناراحت میشم نمی تونم هضمش کنم .

دیروز داشتم برای گیسو تعریف می کردم . یهو گفت میم رو می گی ؟؟؟

گفتم نه میم اصلا اینطوری نیست . دو سه تا دروغم اینجا گفتم .

فکر کنم گیسو فهمید دروغ گفتم اما مهم نیست . 

این روزها دلم خیلی کوچیک شده . نمی تونم تنهایی از پسش بربیام

قهر

نمی دونم والا یا دوتا دوست من خل وضعند یا مشکل از من هست .

دیروز گیسو باهام بود . قرار نبود زیاد بمونه اما بخاطر من موند .

از سرکار اومده بود و گشنه بود . برگشتنی براش یک عالم شکلات خریدم .می گفت نمی خواد و این داستان ها .

وقتی بهش دادم هرکاری کردم قبول نکرد منم با شوخی خنده 

گذاشتم دستش دویدم رفتم .تا نصف راه دنبالم دوید تا بهم 

پس بده . آخرش هم گفت خیلی بچه ای تازه باهام قهرم کرد که چرا براش شکلات خریدم .بهش پیام دادم ازش تشکر کردم هیچ جوابی نداد .

خداوند شفای عاجل عنایت فرماید .




ماشین پدرشوهر

جاریم ماشین پدر شوهرم رو سه روز پیش ترکوند .

_پدرشوهرم خیلی جنتلمنانه رفتار کرد