گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

زن فالگیر

رفته بود پیش فالگیر ،فالگیر بهش گفت روز عقدت طلسمت کردند .

و یکسری مزخرفات دیگه که واقعا راست بوده .مثلا مشکلش با مادرش ،

طلاقش،آدم های تو زندگیش و این داستانا.دویست و پنجاه هزارتومن

داده بود .(کسی که اصلا و ابدا به این چیزا اعتقادی نداشت و می گفت من هرگز این چیزارو باور ندارم.)

حالا که به مشکل برخورده بود سمت این چیزا رفت .

واسه همین میگم آدم هیچوقت نباید بگه نه هرگز من اینکار رو نمی کنم .چون معلوم نیست تو شرایط اون باشی چه می کنی .

بگذریم .فالگیر گفت طلسمت کردند،مادرتم طلسم کردند .

بهش یک لیوان آب داد به اسم آب بارون خورده که سوره های قرانی و این چیزا توش نوشته شده دویست هزارتومن فروخت .

ازآینده هم براش گفت .گفت دوباره ازدواج می کنی حتما .

از یک پسر به شدت داغون و بد قیافه و بد دهن خوشش اومده بود 

که فقط شب ها تایم خوابش بهش پیام میده و چندین بار با دخترهای 

مختلف اینور اونور دیدتش .گفت فلانی از من خوشش اومده ولی من از

این خوشم میاد و این داستان ها .

توی بلوار می خواست سیگار بکشه بهش گفتم نکش خوشم نمیاد .

شروع کرد به گفتن اینکه نظر شخصی منه و ..

باشه به من مربوط نیست ولی مراعات که می تونی بکنی دو دقیقه 

باهام اومدی بیرون نکشی.نگفتم بهش .بهش گفتم تو ورزشکاری ،

شیر بخور ،غذای مقوی بخور،میوه بخور این کارارو بذار کنار .

میگه من دود سیگار رو تو نمی دم ،واسه ی اداش می کشم و همین 

آرومم می کنه. حرص می خورم که چرا یک انتخاب غلط تبدیلش کرده

به یه دختر غمگین و شکننده .

دیشب داشتم به زن فالگیر فکر میکردم .خودش داشت طلاق میگرفت ورفته بود خونه مادرش.خب تواگه میخواستی کاری کنی واسه خودت میکردی. 

نظرات 2 + ارسال نظر
آیدا سبزاندیش دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 ساعت 10:36 http://sabzandish3000.blogfa.com

دو بار در این اواخر رفتم پیش فالگیر و جز چرند چیزی نگفت.... یکیش درست بود فقط. قشنگی زندگی به اینه که ندونی قراره چه اتفاقی رخ بده و برات معما باشه!

درسته .

گیل‌پیشی دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 ساعت 10:20 https://temmuz.blogsky.com/

عجب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد