چه داستان هایی :
مادرشوهر زنگ زده خونه جاری ،به جاری گفته که شوهرش رو (برادر الف)بیدارکنه .چرا خوابه .بره اجرای احکام باقی بدهیش رو که قسط بندی شده بده .
(مادرشوهر و پدر شوهر دویست میلیون دیگه
بعد از اینکه مامورها گرفتنش دادن تا یک روز هم آقا بازداشتگاه نمونه .)برای همین پیگیری می کرد که دوباره داستان نسازه برا خودش.
مردِ به جای اینکه بره پیگیری کنه تو خونه نشسته خوابیده!!!!!!!
جاریم گفت:من حوصله ش رو ندارم ،به من ربطی نداره و من دیگه دخالتی نمی کنم هرکاری میخواد بکنه بکنه .
مادرشوهرم هم عصبانی میشه میگه باشه تو برو بهش بگو اگه چیزی بهت گفت انگار به من گفته ،اگه تو رو زد من میزنمش .
بعدم گفته با آبروی ما بازی نکنید ،آبروی مارو بردید و این چیزا .
دو دقیقه بعد برادر الف زنگ می زنه و میگه :مامان زن من چیکار کرده بهش میگه تو بی آبرویی ؟چه بی عفتی ای کرده؟چرا به زن من حرف میزنی؟جرات داری به زن الف چیزی بگی .
و هرچی دهنش بوده بار مادرش می کنه . و میگه به زهرا احترام میگذارید به زن من احترام نمیگذارید و ...
الانم فعلا قطع رابطه.
خر طرف از پل گذشته ،زبون یک متر دراز ..
من نمی دونم چی بگم ..قضاوت با شما
خوب تا زمانی که خیالش راحت باشه یکی دیگه بدهیشو میده همین است و همین کاسه..جاری هم بنظر منم کامل هماهنگه با شوهرش..حوصلشو ندارم و ایناش فیلمه
آره جدیدا دارم منم به این می رسم که اینا با هم هماهنگ هستند
تفاوت نقل قول عروس خانوم(جاری)
مادر الف گفته:« با آبروی ما بازی نکنید ،آبروی مارو بردید ».
برادر الف میگه :«مامان!
زن من چیکار کرده که بهش میگی تو بی آبرویی ؟»
چه بی عفتی ای کرده؟چرا به زن من حرف میزنی؟
دقیقا چند وقت پیش جاری وسطی با خواهر شوهرم بحثش میشه بعد شوهرش زنگ میزنه به مادرشوهرم چوقولی مثلا ... میگه با زن من همه به خودشون حق میدن صداشون رو بلند کنند به فاطمه کسی جرات داره حرف بزنه :/
منه بیچاره از همه جا بی خبر !
همه اینا ریشه در حسادت و بس
آخه چرا ما که کاریشون نداریم .مگه چیکارشون کردیم
وقاحت اگر تصویر بود ....
انشاءالله مشکلشون برطرف بشه و زندگیشون به روال عادی برگرده. شخصاً اخلاقم خیلی گَند است. هرکس بهم بگوید بالای چشمت ابروست، فوراً قهر میکنم.
عجب قدرنشناسن
هی ...چی بگم از کجا بگم ..دردمو با کیا بگم