یک تغییراتی از جهات منفی توی وجودم ایجاد شده که بسیار آزارم می ده .من رو تبدیل به شخصیتی حساس تر و شکننده تر از قبل کرده و از جهاتی به سمت دعوا و دادو بیداد و گاهی گوشه گیری و انزوا می کشونه .همه ش هم نشات از بیماری بهار و سرفه های چرک دارش می گیره که اخیرا ایجاد شده و بعد از مراسم آش مادرشوهر که دخترعموی بهار جلوی صورت بچه سرفه های چرک دار می کرد و می بوسیدش و اصلا به تذکرهای من گوش نمی داد بیماری بهار بدتر و بدتر شد .
خیلی سعی میکنم خودم رو با جملاتی مثل بچه ست ،حساس نباش، اتفاقی نیوفتاده،مریضه خوب میشه و .. آروم کنم .اما احساسات جریحه دار شدم توی اون مراسم .نحوه برخورد مادرشوهر جلوی فامیلاش با من،جملاتی که فامیل هاش بهم میگفتن وقتی بچه مریضم رو دست آدمی داده بودم که نمیشناختم و داشتم ظرف بیست نفر آدم رو تک و تنها میشستم مثل حساس نباش ،عیبی نداره و برخوردهای مادرشوهر عوضیم که روزبه روز دارم بیشتر ازش متنفر میشم و بدتر از همه این ها سکوت خودم که با همه تنفرم ازش بابت آش خوشمزه ش تشکر کردم و شبانه و روزانه تو خلوت خودم نشستم و به حال خودم گریه کردم داره سخت آزارم می ده .دلم میخواست این شب بیداری های من رو این درد و غم های من رو وقتی بچه از شدت سرقه شبانه بارها گریه می کنه و از خواب بیدار میشه می دید . گرچه از رنج من خوشحال می شد ولی شاید درد بچه تلنگری بهش وارد می کرد تا این قدر بیشعور و احمق نباشه .هرگز بخاطر رفتارش با من نمیبخشمش .
هرگز نمیبخشمش .
از خدا هم میخوام نبخشتش .
اگر مجالی باشه حتما در فرصت شادی ضمن تیکه ای رفتارش و دلخوریم رو هرچند کم بهش بیان می کنم .
اولین بار هست اینقدر ازش بدم میاد .
از الف هم ناراحتم .چون اون رو مثل فرشته می دونه ..
امان از دست این مادرشوهرا.
یه دونه درست و راستش هم وجود نداره.
همه شون مرض دارن انگار
بهار رو ببر دکتر. شاید نیاز به اسپری باشه. ببر که سرفه و عفونت مزمن نشه تو گلو و ریه ش.
امروز میبرم
بنظرم آدم باید حاضر جواب باشه تا حدی که دل طرف نشکنه ولی حساب کار دستش بیاد ... من اصلا حاضر جواب نیستم تازه بعد از ماجرا فکر میکنم می فهمم عههه طرف ازین حرف یا کارش منظور داشته!!!
دقیقا
دوست گلم، همه چی درست میشه.خودت رو ناراحت نکن. به فکر سلامتی خودت هم باش.
تجربهست دیگه. تو جمع ظرفها رو نشور.میبینن بچه کوچیک داری.
درکت میکنم زهرا جان ، مادرشوهر کلا طاقت دیدن خوشی عروس رو نداره و استاده زهرمار کردنه خوشی های عروسشون هستند ، من قبلا به روی خودم نمیاوردم و پرروتر میشد الان قیافه میگیرم و جوابشو میدم یا نشون میدم از رفتارش بدم اومده ، فهمیدم پیش آدم عوضی سکوت کنی نشانه ی احترام و بزرگیت نمیدونه و باعث میشه گستاخ تر بشه
به شوهرتم کاری نداشته باش بالاخره مادرشه و بدم باشه هیچوقت اعتراف نمیکنه ، کار خودتو بکن فقط
همه ی مردا مادرشون رو پاک و منزه و بی گناه میدونن
از همسر راجع بع این موضوع توقع خاصی نداشته باش
ایشالا دخمل خوشگلت زودتر خوب میشه و تو یکم ارامش میگیری
در مورد مادر شوهر هم گور باباش, سعی کن کمتر ببینیش .و در جای مناسب با سیاست حالش . و بگیر