گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

تنها بودم

برف می بارید ‌‌...

حدود پنج دقیقه ..

دقیقا وقتی نگاهم به بارش برف خورد که نصف فسنجون داغ تو قابلمه روی پام ریخته بود .جیغ می کشیدم و دور خودم می گشتم .نمیدونستم به کی زنگ بزنم و چه کنم ...سراسیمه بودم و پام تاول های درشت زده بود .پماد سوختگی بهار رو روی پام زده بودم .همون لحظه ها بود که چشمم به پنجره خورد و دیدم برف می باره . برف ....

گریه نکردم ..حتی یک قطره اشک هم نریختم . زنگ زدم اورژانس ..

گفتند باید هرچه سریعتر برم کلینیک .حتی گفت برات آمبولانس می فرستم .گفتم نه ..خوبم.پماد سوختگی از سوزش کم کرده بود ..همچنان برف بود ..لباس بهار رو تنش کردم و بعد از زنگ زدن به آژانس رفتم مطب ..

تنها بودم ..الف تو راه بود ..اما اون لحظه تنها بودم .

وقتی داروهام رو گرفتم الف جلوی درب مطب بود .

پام می سوخت ...

بهار بغلم بود ..

برف قطع شده بود..


نظرات 8 + ارسال نظر
غربت نشین شنبه 30 دی 1402 ساعت 23:56

نظرات پست های ابتدایی رو بستی...
میخوام بگم دلم تنگ شده برای اون هیجان نهفته در پست ها و متن های وبلاگت .. همون قدیم ها که اسم وبلاگت بود بستنی آب شده؟ یه همچین چیزی . اولین بار که باهات برخورد کردم.
نمیدونم چرا و چطور سبک نوشتنت به این حالت جدی تغییر کرد.. تو روند این تغییر غایب بودم.
ولی این برداشت رو بهم میده که حالت خوب نیست و ناراحتم میکنه.

خوبم گل خانم.از نکته سنجیت ممنونم...
اینجا چرک نویسمه . تو زندگی واقعیم آدم شادی هستم ..
شاد و استرسی و حساس ..
اینجا می نویسم تا تخلیه شم . جدیش نگیر

غربت نشین شنبه 30 دی 1402 ساعت 23:53

آخی... ان شا الله به زودی زود بهبودی کامل به دست بیاره پات
اگه گیر اومد پماد آلفا بگیر بزن . معجزه میکنه

آلفا می زدم .بهتر شد ..البته چرک خشک کن هم هر شیش ساعت استفاده می کنم .به اضافه دو تا پماد دیگه

رهآ چهارشنبه 27 دی 1402 ساعت 16:34 http://Ra-ha.blog.ir

یادت باشه انزلی میری جای من نفس بکشی و لذت ببری. آخ که چقدددر دلم خواست ...

الهی خیلی زود پات خوب شه.

حتما عزیزم .
سرت سلامت باشه

رهآ سه‌شنبه 26 دی 1402 ساعت 09:31 http://Ra-ha.blog.ir

عزیزم امیدوارم الان بهتر باشی

بهترم رهاجان ممنونتم

فاطمه دوشنبه 25 دی 1402 ساعت 18:03

وای عزیزم چقدر ناراحت شدم
منم فسنجون درست کرده بودم تازه داشتم با هیجان میخوندم یهو دیدم نوشتی ریخته رو پات
الان پات چطوره ؟ خیلی درد داری ؟ بهتر شدی ؟

خیلی داغون شدم .پوستم و قسمتی از گوشت سوخت . فعلا پماد زدم .ولی نه درد دارم نه سوزش ..لطفا نگران نباش ‌.اشکالی نداره

خانوم ف دوشنبه 25 دی 1402 ساعت 14:11

الان خوبی؟
خیلی درد داره حتما
نگران شدم :(
بخار و چجوری نگه میداری

خیلی درد داشت .اشکالی نداره .. خوبم عزیزم .ممنون

نسیم دوشنبه 25 دی 1402 ساعت 09:41

ای خداااا
طفلکی , عزیزم حتما خیلی درد داشته
وای خدایا , دلم ریش شد
ایشالا زودی بهتر میشه پات

مرسی قشنگم ...

مهتاب دوشنبه 25 دی 1402 ساعت 08:47

الهیی.... ناراحت شدم.ایشالا هرچه زودتر خوب شین

قربونت بشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد