چند نکته تو کتاب « تربیت بدون فریاد » خوندم که برام جالب بود .
می گفت :
_اول باید به خودت بپردازی تا خوشحال باشی ،در این صورت کودکت هم خوشحال خواهد بود .وقتی مادرش حریم امن خودش رو داره اونم حریم امن خودش رو پیدا می کنه .(منظور اینه در راه تربیت بچه غرق نشی بلکه شنا کنی . خودت رو فراموش نکنی . این درگیری و کشمکش با بچه تو رو از خودت نباید دور کنه .چون تو بهترین و اولین الگوی اونی و به اندازه خودت مهمی .
_وقتی می گه حوصله ندارم اتاقم رو تمیز کنم یا نمیخوام تکلیفم رو انجام بدم یا خسته شدم دوست ندارم بیشتر از این تو ماشین بشینم یا به هردلیلی گریه می کنه و روی مغز و اعصابت راه میره :
اولین کاری که هر ننه بابای نوعی ای میکنه :
یا میاد سرکوب میکنه وو میگه : برو همین الان اتاقت رو تمیز کن .همینکه من گفتم و فلان (حالت دستوری،قلدری،کلکل،حس وارد میدان جنگ شدن با بچه و دنبال پیروزی بودن تو این نبرد)
یا دلسوزی بیجا می کنه و میره به جای بچه اتاق رو تمیز میکنه .
میگه این چیزا غلطه .
باید احساساتش رو محترم بشماری . بهش بگی میفهمی چقدر ناراحته یا اینکه حوصلش سر رفته و .. بهش بگی متوجهی و توام اگه جای اون بودی این حس بهت دست می داد و این باعث میشه خودتون رو مقابل هم قرار ندید. میفهمم چقدر ناراحتی ،حق با توعه . میتونی چند ساعت بعد تمیزش کنی . اگر نیاز به کمک داشتی منو صدا بزن ..
میگه به مرور این رفتار باعث میشه رابطه تو و بچه ت خوب شکل بگیره . وگرنه بچه ت یا سرکش و لجباز میشه در آینده یا شخص منفعلی میشه که دیگران بهش زور می گن .
(اینو بگم که وقت هایی که بهار گریه می کنه وقتی این روش هم دردی رو پیاده می کنم ( البته نه همیشه،خیلی وقت ها از دستم در میره) واقعا حس می کنم بچه آروم تر میشه و خودش رو تنها حس نمیکنه .)
_خودکنترلی خیلی مهمه . وقتی خودت رو نمیتونی کنترل کنی یعنی بچه راه عصبانی کردن تورو یاد گرفته و کنترل حالا اومده دست اون .نوشته بود بیشتر وقت ها وقتی در مقابل کارا و رفتارهای بچه دچار حس سردرگمی میشیم ،دچار کلافگی و بی قراری کنترل خودمون رو از کف میدیم . بنابراین اینجور مواقع اولین راهی که به ذهنمون میرسه این نیست که فریاد بزنیم بلکه باید سعی کنیم خودمون رو کنترل کنیم . بچه ها دوست دارند هرکاری هم کردند ،هرچقدر هم خودشون عصبانی و ناراحت بودند والدشون خودش رو کنترل کنه .
_،از واژه هایی مثل تو بهترینی ، تو زرنگی،تو باهوشی ،تو تنبلی ،تو بی عرضه ای و.. نباید استفاده کرد . به بچه نباید برچسب زد .یا اینکه نباید هرکاری که کرد بیای تشویقش کنی اینجوری هم همش آدمی مثل من میشه که کل زندگیم دنبال تایید دیگران به خصوص بابام بودم.
میگفت برچسب زدن شخصیت بچه ت رو نمیسازه بلکه باعث میشه یا دنبال حس کمال گرایی بره (اونجوری وقتی کاری رو اشتباه می کنه فکر می کنه آدم لایقی نیست ) یا اینکه خودش رو تنبل و به درد نخور و امثالهم می دونه .
_اینکه مشکلی نیست درب اتاق بچه رو ببندی و اینکه نیازی به نظارت در تکالیف بچه نیست . اگر اینکارو کنی بچه به مرور یاد می گیره مسئولیت کارهاش رو گردن تو بندازه و اینکه بچه بدون تو هم میتونه تکالیفش رو خوب انجام بده .(والا این حقیقتا برام عجیب بود)
پ_ن : فعلا فقط اینا یادم مونده . عصاره خوندن صدوچهار صفحه کتاب .
می دونم خیلی وقت ها این روش هارو نمیتونم تو موقعیت پیاده کنم . اما میخوام سعیم رو بکنم تا مثل ننه باباهای خودمون بچه با هزارتا اما و اگر و .. بزرگ نشه . نوشتم تا یادم بمونه .