گذشته من

گذشته من

جای خالی
گذشته من

گذشته من

جای خالی

کارخونه

نمی دونم اون تایم چی نوشته بودم ولی صبح تا حالا نسبت به روزهای دیگه اکتیوتر بودم .

هود رو تمیز کردم . اون لباس سفیدرو شستم .رفتم اتاق بهار رو نسبتا تمیز کردم . اسباب بازی هاش رو مرتب تو دکورش چیدم .لوازم آرایشیم هام رو سامان دادم و دیدم یسری چیزهارو اصلا استفاده نکردم .همونطوری مونده بودن . دکور پذیرایی رو خلوت کردم و دستمال کشیدم روشون و گردگیری کردمشون .تا حدی کتابخونه رو خلوت کردم .صبحانه بهار رو دادم .با بهار حین تمیزکاری کلی چالش داشتم .کلی جیغ کشید و گریه کرد . الان خوابم میاد ..واقعا خوابم میاد و اینم بگم هنوز خیییلی کار نکرده دارم :`(((((((

فکر

به قدری خونه کثیفه که حس می کنم توی انبوهی از چرک غرق شدم . وسواس نیستم ولی بهم ریختگی واقعا دیوونم می کنه .

قدم اول :ظرف های دیشب رو شستم

قدم دوم : گاز رو تمیز کردم 

قدم سوم : ؟ هنوز هیچی 

نشستم دارم فکرمیکنم واقعا یک روزِ می تونم خونه رو تمیز کنم ؟

کارهایی که باید کنم :

-دستمال کشیدن کابینت ها که پر از لکه غذا و اثر انگشت های بهار هست

-سامان دادن قفسه های یخچال و میوه ها و ..

-غذا درست کردن 

-تمیزکردن کمدم (وای همه چی درهمه) . در آوردن لباس های بلا استفاده از کشو و انداختنشون تو پلاستیک

-تمیزکردن اتاق بهار و آینه قدی اتاق بهار

-جاروبرقی کشیدن کل خونه

_لته زدن کاشی های سفید کف پذیرایی 

-جمع و جور کردن رخت خواب ها 

-شستن لباس سفید‌بهار با وایتکس‌و پودر (اصلا این کارو دوست ندارم)

-شستن دستشویی و حمام(کار من نیست)

-گردگیری دکور و جابه جا کردن وسایل روش که هیچ ربطی به هم ندارند.

-دستمال کشیدن هود،مایکروفر،یخچال،لباسشویی،میزغذا و ..

-انداختن لباس ها تو لباسشویی و همچنین تا کردن لباس های خشک شده (که خیلی هستند).

کارهای رو مخی : جمع و جور کردن وسایل توی یخچال و شستن لباس بهار

کارهای سنگین : جاروبرقی کشیدن کل خونه 

میزان حوصله در حال حاضر :پانزده درصد 

تصمیم دارم در حال حاضر چه کنم : چشم هام رو می بندم .