نمی دونم اون تایم چی نوشته بودم ولی صبح تا حالا نسبت به روزهای دیگه اکتیوتر بودم .
هود رو تمیز کردم . اون لباس سفیدرو شستم .رفتم اتاق بهار رو نسبتا تمیز کردم . اسباب بازی هاش رو مرتب تو دکورش چیدم .لوازم آرایشیم هام رو سامان دادم و دیدم یسری چیزهارو اصلا استفاده نکردم .همونطوری مونده بودن . دکور پذیرایی رو خلوت کردم و دستمال کشیدم روشون و گردگیری کردمشون .تا حدی کتابخونه رو خلوت کردم .صبحانه بهار رو دادم .با بهار حین تمیزکاری کلی چالش داشتم .کلی جیغ کشید و گریه کرد . الان خوابم میاد ..واقعا خوابم میاد و اینم بگم هنوز خیییلی کار نکرده دارم :`(((((((
به قدری خونه کثیفه که حس می کنم توی انبوهی از چرک غرق شدم . وسواس نیستم ولی بهم ریختگی واقعا دیوونم می کنه .
قدم اول :ظرف های دیشب رو شستم
قدم دوم : گاز رو تمیز کردم
قدم سوم : ؟ هنوز هیچی
نشستم دارم فکرمیکنم واقعا یک روزِ می تونم خونه رو تمیز کنم ؟
کارهایی که باید کنم :
-دستمال کشیدن کابینت ها که پر از لکه غذا و اثر انگشت های بهار هست
-سامان دادن قفسه های یخچال و میوه ها و ..
-غذا درست کردن
-تمیزکردن کمدم (وای همه چی درهمه) . در آوردن لباس های بلا استفاده از کشو و انداختنشون تو پلاستیک
-تمیزکردن اتاق بهار و آینه قدی اتاق بهار
-جاروبرقی کشیدن کل خونه
_لته زدن کاشی های سفید کف پذیرایی
-جمع و جور کردن رخت خواب ها
-شستن لباس سفیدبهار با وایتکسو پودر (اصلا این کارو دوست ندارم)
-شستن دستشویی و حمام(کار من نیست)
-گردگیری دکور و جابه جا کردن وسایل روش که هیچ ربطی به هم ندارند.
-دستمال کشیدن هود،مایکروفر،یخچال،لباسشویی،میزغذا و ..
-انداختن لباس ها تو لباسشویی و همچنین تا کردن لباس های خشک شده (که خیلی هستند).
کارهای رو مخی : جمع و جور کردن وسایل توی یخچال و شستن لباس بهار
کارهای سنگین : جاروبرقی کشیدن کل خونه
میزان حوصله در حال حاضر :پانزده درصد
تصمیم دارم در حال حاضر چه کنم : چشم هام رو می بندم .