اینم لیست کتاب هایی که گرفتم از رشت .
البته کافکا در کرانه رو اون روز از یک دست فروش خریدم .
ولی باقی رو از شهرکتاب رشت خریدم .
هرکاری کردم سایزشو کوچیکتر کنم نشد که نشد .
https://s24.picofile.com/file/8451265000/20220630104046_IMG_2272.JPG
_حالا وقتی به آن روزها نگاه می کنم به نظرم می آید حتی برای عشق هم مرزی وجود دارد که وقتی از آن عبور می کنی تبدیل به شکل تازه ای از تنهایی می شود ،چون کسی آن قدر به تو نزدیک می شود که دیگر او را در هیچ چیزی جدا از خودت نمیبینی و وقتی در کنار هم هستید باز هم در این جهان بزرگ و اسرارآمیز تنهایید .
#علیرضا_محمودی_ایرانمهر
پ_ن : کتابش حدودا صدو سه صفحه ست .
من چندتا داستان دیگه از این آقا شنیده بودم .تو خلق توصیف های جدید و قشنگ خیلی تبحر داره اما کل داستانش به خصوص این "برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق چنگی به دلم نزد .
با این حال ارزش یک بار خوندن رو داره :)
گذشته از تمامی حس های بدی که امروز داشتم و خواب بد دیروز و اعصاب خوردی های دیشب . چند روز پیش شش تا کتاب از شهر کتاب رشت خریدم و در کمال تعجب فقط دویست و چهل و پنج هزار تومان هزینه ش شد .
کتاب هایی هم که انتخاب کردم خیلی تعریفشون رو شنیده بودم .
شاید بعدا عکس گرفتم و اینجا پستش کردم .
باران جان پیام های خصوصیت رو خوندم .
خیلی دوست دارم تبدیل به یک انسان قوی بشم .
کسی که چم و خم زندگی حتی ابروهاش رو خم نکنه .
چندبار خواستم و تلاش کردم اما دل نازکی دارم .خیلی نازک .
ازون آدم هام که حتی اگه مرتکب اشتباه نشه خودش رو مقصر می دونه .
باران جان فکر کنم من اول راهی ام که شما سال ها پیش شروع کرده بودی .
امیدوارم بتونم خیلی خوب از پسش بربیام .
بهت تبریک میگم که با وجود همه مشکلات تونستی اینقدر قوی باشی و
به اینجا برسی .