-این روزها وقتی نگاهت میکنه دقت رو تو چشمای درشتش میبینی.
-هراز گاهی میخنده
-رو شکم خوابیدن رو دوست نداره
-دائم دست کوچولوش رو مشت میکنه و بهش با دقت و حالت خمار نگاه میکنه
-گاهی موقع تعویض کهنه لب هاش به قدری غنچه ای میکنه که یه دایره ی
کوچیک صورتی میشه
-یاد گرفته بگه آ آ .و چقدر اینو با صدای قشنگ و آرامش بخشی میگه .
-جیغ جیغاش روز به روز داره بلندتر میشه
-دائم دستش تو دهنشه و آب دهنش میریزه رو شونه ام .
-گاهی صداش می کنم شیر شیری من .چون بخاطر شیر همش داد وبیداد میکنه از گشنگی
-موقعی که چراغ اتاق خاموش میشه چشماش اونقدر درشت میشه از حدقه میزنه بیرون و آدم دوست داره یک فصل بخنده .
-موقع خواب رِم میخنده .
پ_ن : مادرم گفت اینارو بنویس بعدها یادت میره
تو زندگی زناشویی حرفی که به کرّات تکرار شه و باز هم طرف
مقابلت رفتار قبلش رو در پیش بگیره و تو باهاش هربار دعوا کنی و
اون دوباره همون رفتار رو تکرار کنه حرفی هست که ارزش خودش رو
از دست داده .
اینجور موقع ها آدم دعای توسل هم بخونه رو شخص مقابلش اثری نداره.
این دو روز و نیم مادر و پدرم کنارم بودند ..
بهار بیشتر دست مادرم بود و من هم به اندازه ی قبل عذاب وجدان
نمی گیرم . سعی می کنم کمتر به این فکر کنم که حق فرزندی رو در حق
مادرم ادا نمی کنم و باهاش وقت نمیگذرونم .
دیروز عمو هام از انزلی اومدند اینجا و هم کادوی خونه رو دادند هم کادوی
بهار رو . زن عموم جلوی بقیه ازم پرسید شیر خودتو میدی دیگه ؟
منم گفتم نه .. گفت چرا بچه گناه داره ؟ حالا همه جمع داشتند دهن من رو
نگاه می کردند . گفتم : چیزی وجود نداره که بدم ..
یکم حرف زد و بعد دیگه موضوع عوض شد. منم اعصابم دوباره خراب شد .
واقعا اون موقعا که باردار بودم یا مجردیم اصلا روحمم خبر نداشت که چالش و موضوع بحث برانگیز بعد از مادر شدن شیر مادر هست که طرف میده یا نه .حالا انگار من از قصد به بچه م شیر ندادم.
یا مثلا انگار حرف هایی که زن عمو زد رو بارها خودم به خودم نزدم و گریه نکردم .یا مثلا من اصلا تلاش نکردم انگار ..یا مثلا انگار اون دید که وقتی یک عالمه شیر داشتم بچه م زردی داشت و بستری بود و کلی داستان دیگه پیش اومد .بگذریم ...کاش حداقل تو خلوتی ازم میپرسید .اینجوری حس میکنم گناهکارم
از اینکه یکی بهم بگه حالا خداروشکر فلان جور نشد اینجور شد متنفرم
از تمام این پاییز و زمستون که ثمره ی زندگیم رو بهم داد ولی با من خوب تا نکرد متنفرم .
_لکه بینی
_زایمان زودرس
_اضطراب بیش از حد
_زردی بهار
_زایمان طبیعی