زمانی که عاشق الف شده بودم مدام خوابش رو می دیدم .
نصف خواب هایی که در موردش دیدم تو زندگی واقعیم تعبیرشد
و این واقعا برام عجیبه
خواهرم دوباره خوابگاه رو باید رزرو می کرده نکرده .
روز آخری دوستش بهش خبر داده بعد خواهرم
پشت تلفن وایستاده میگه : وات دفاعک .پشمام!!
(از دیالوگ هایی هست که تو دانشگاه یاد گرفته و دائم میگه)
مامانم از اونور با تعجب داره نگاه می کنه این چی می گه .
به من نگاه می کنه که چی گفت ؟؟؟ بعد سعی می کنه کلمه رو تو ذهنش حلاجی کنه .با یه مکث کوتاه .وات دِ فاز؟
میگم وات د فاز نیست یچیز دیگه ست .یک اصطلاحه . یعنی مثلا
چه چیز گندی اتفاق افتاده :))))
از اونور سر سفره ناهار بابام به خواهرم می گه اولین چیزی که به بهار
یاد میدی چیه ؟
خواهرم گفت : فکر کنم اولین چیزی که یادش بدم" پشمام هست .
:)))))
نمی دونم چرا یکهو یاد قیافه ی مامانم افتادم خنده م گرفت .
دیشب بابا صداش رو یکلحظه زیر کرد و قربون صدقه بهار رفت .
بهار به قدری ترسید و جیغ کشید که نزدیک بود بمیرم از ناراحتی .
بچه رو دیگه صندلی پشت تو کری یِر نگذاشتم . تمام طول راه تو بغلم بود .
مادرم می گفت قلبش مثل قلب گنجشک تند تند می زد .
بمیرم براش
دیگه حالم از سیاست و بحث های سیاسی بهم می خوره .
خونه الف که می ریم شروع می کنند به توهین و فحش و فحش کشی
به این داستان ها که شد .
خونه پدر مادر منم کاملا برعکس انگار مدینه فاضله و بیت المقدسه .
طرفدار سفت و سخت نظام اند و عقیده دارند مسئول ها بدند وگرنه
همه چیز خوبه .کار کارِ آمریکاست و این داستانا .
این وسط منم اعصابم خورد میشه پدر مادرم چشماشون رو به روی خیلی
چیزها بستند و نمی خواند که ببینند یک عمر راهی رفتند که تهش پوچ
بوده .چند روزپیش داشتم می گفتم ناراحتم الف زیاد کار می کنه و اون هایی
که بالا نشستند کار نمی کنند و بهترین امکانات رو دارند .
بابام گفت زندگی همینه و انتظاراتت رو بیار پایین .
تو مخش کاشتند که توقعت باید پایین باشه و همیشه باید شکرکنی و
این چیزا .این وقت ها دوست دارم داد بزنم یا برم ازونجا .
حالم بد میشه اینقدر حق به جانب حرف می زنه. نه حرف های من رو
می شنوه نه دوست داره بشنوه .
باید کمتر برم اونجا .
بیشتروقت ها اونقدر تو خیالات خودم سر می کنم که نصف حرف های
طرف مقابلم رو نمی شنوم . نمونه ش دیشب که الف بهم گفت این آهنگ
رو به افتخار تو گذاشتم و من هردوبار که پلی شد جایی دیگه سیر می کردم .
جایی بین گذشته و آینده ..بین حرف ها و آدم ها وکلمه ها ..
الف پرسید چطور بود ؟
_واقعا قشنگ بود ممنون